معنی فارسی prerestrict
B1پیشمحدود کردن، محدود کردن یا کنترل دسترسی یا فعالیتها قبل از وقوع یک رویداد.
To limit or control something beforehand.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید دسترسی به سایت را به دلایل ایمنی محدود کنیم.
مثال:
We need to prerestrict access to the site for safety reasons.
معنی(example):
مدیر تصمیم گرفت ساعتهایی را که کارکنان میتوانستند کار کنند محدود کند.
مثال:
The manager decided to prerestrict the hours employees could work.
معنی فارسی کلمه prerestrict
:
پیشمحدود کردن، محدود کردن یا کنترل دسترسی یا فعالیتها قبل از وقوع یک رویداد.