معنی فارسی presedentary
B2زندگی یا کارهایی که شامل فعالیت بدنی کمی هستند و بیشتر در حالت نشسته گذشته میشوند.
Relating to a lifestyle characterized by little physical activity or a lot of sitting.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت نشسته این سبک زندگی میتواند به مشکلات سلامتی منجر شود.
مثال:
The presedentary nature of the lifestyle can lead to health problems.
معنی(example):
بسیاری از مشاغل امروزه نشسته هستند و شامل ساعتهای طولانی در یک میز میشوند.
مثال:
Many jobs today are presedentary and involve long hours at a desk.
معنی فارسی کلمه presedentary
:
زندگی یا کارهایی که شامل فعالیت بدنی کمی هستند و بیشتر در حالت نشسته گذشته میشوند.