معنی فارسی presee

B1

به معنای پیش‌بینی یا تصور کردن رویدادها یا وضعیت‌های ممکن قبل از وقوع آنها.

To foresee; to predict or anticipate something that will happen.

example
معنی(example):

قبل از جلسه نیاز دارم گزارش را پیش‌بینی کنم.

مثال:

I need to presee the report before the meeting.

معنی(example):

خردمندانه است که عواقب تصمیمات خود را پیش‌بینی کنید.

مثال:

It’s wise to presee the consequences of your decisions.

معنی فارسی کلمه presee

: معنی presee به فارسی

به معنای پیش‌بینی یا تصور کردن رویدادها یا وضعیت‌های ممکن قبل از وقوع آنها.