معنی فارسی preshape

B1

پیش‌فرم دادن، آماده‌سازی اولیه یک ماده برای دگرگونی‌های بعدی.

To give a preliminary shape to something before further processing.

example
معنی(example):

قبل از پخت باید خمیر را آماده کنید.

مثال:

You need to preshape the dough before baking.

معنی(example):

هنرمند خاک رس را برای مجسمه پیش شکل می‌دهد.

مثال:

The artist will preshape the clay for the sculpture.

معنی فارسی کلمه preshape

: معنی preshape به فارسی

پیش‌فرم دادن، آماده‌سازی اولیه یک ماده برای دگرگونی‌های بعدی.