معنی فارسی presignificative

B1

مربوط به اصطلاحاتی که پیش از وقوع یک رویداد دارای معنا و اهمیت هستند.

Relating to terms that bear significance before the occurrence of an event.

example
معنی(example):

اصطلاحات پیش‌معنایی به کار رفته در گزارش نیاز به توضیح داشت.

مثال:

The presignificative terms used in the report required clarification.

معنی(example):

نظرات پیش‌معنایی او شکل‌دهنده بحث بودند.

مثال:

His presignificative comments shaped the discussion.

معنی فارسی کلمه presignificative

: معنی presignificative به فارسی

مربوط به اصطلاحاتی که پیش از وقوع یک رویداد دارای معنا و اهمیت هستند.