معنی فارسی pressable

B1

قابل فشار دادن به معنای چنین چیزی است که می‌توان آن را به آسانی فشار داد یا لمس کرد.

Able to be pressed or activated with ease.

example
معنی(example):

دکمه‌های روی ریموت به‌راحتی قابل فشار دادن هستند.

مثال:

The buttons on the remote are easily pressable.

معنی(example):

این پیراهن پارچه‌ای قابل فشار دارد که به راحتی صاف می‌شود.

مثال:

This shirt has pressable fabric that can be smoothed out easily.

معنی فارسی کلمه pressable

: معنی pressable به فارسی

قابل فشار دادن به معنای چنین چیزی است که می‌توان آن را به آسانی فشار داد یا لمس کرد.