معنی فارسی pressgang

B1

گروهی که به‌طور اجباری افراد را برای خدمت نظامی یا کشتی‌سازی جذب می‌کند.

A group that forcibly recruits people, historically for military or naval service.

example
معنی(example):

گروه ثبت‌نام اجباری به خاطر جذب اجباری دریانوردان معروف بود.

مثال:

The pressgang was known for forcibly recruiting sailors.

معنی(example):

تاریخی، گروه ثبت‌نام اجباری در بنادر بزرگ فعالیت می‌کرد.

مثال:

Historically, the pressgang operated in major ports.

معنی فارسی کلمه pressgang

: معنی pressgang به فارسی

گروهی که به‌طور اجباری افراد را برای خدمت نظامی یا کشتی‌سازی جذب می‌کند.