معنی فارسی pressingness
B2فشار، به معنای شدت یا اهمیت موضوعی که نیاز به توجه فوری دارد.
The quality of being urgent or demanding immediate action.
- NOUN
example
معنی(example):
فشار درخواست همه را شگفتزده کرد.
مثال:
The pressingness of the request surprised everyone.
معنی(example):
فشار او در کسب پاسخ مشهود بود.
مثال:
Her pressingness in securing an answer was evident.
معنی فارسی کلمه pressingness
:
فشار، به معنای شدت یا اهمیت موضوعی که نیاز به توجه فوری دارد.