معنی فارسی prestomium
B2مبحثی در زیستشناسی که به ویژگیهای اولیه قبل از ساختارهای پیچیدهتر اشاره دارد.
Referring to structures or stages preceding more complex biological features.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشچشمی میتواند به عنوان پیشدرآمدی برای ساختارهای پیشرفتهتر دیده شود.
مثال:
The prestomium can be seen as a precursor to more advanced structures.
معنی(example):
در طبقهبندی، پیشچشمی میتواند تعریفکننده دستهبندیهای خاص باشد.
مثال:
In taxonomy, the prestomium may define specific classifications.
معنی فارسی کلمه prestomium
:
مبحثی در زیستشناسی که به ویژگیهای اولیه قبل از ساختارهای پیچیدهتر اشاره دارد.