معنی فارسی presuffering
B1وضعیتی که در آن فرد پیش از وقوع یک واقعه ناگوار، رنج میکشد.
The state of experiencing distress or anguish in anticipation of an unpleasant event.
- NOUN
example
معنی(example):
رنجیدگی او در انتظار اخبار بد، آشکار بود.
مثال:
His presuffering was evident as he waited for bad news.
معنی(example):
رنجیدگی قبل از امتحان او را مضطرب کرده بود.
مثال:
The presuffering before the exam made her anxious.
معنی فارسی کلمه presuffering
:
وضعیتی که در آن فرد پیش از وقوع یک واقعه ناگوار، رنج میکشد.