معنی فارسی presuggest

B1

پیشنهاد کردن؛ اشاره کردن به چیزی برای انجام دادن.

To propose a plan or idea for consideration.

example
معنی(example):

من پیشنهاد می‌کنم که در کافه ملاقات کنیم.

مثال:

I suggest we meet at the café.

معنی(example):

آیا می‌توانی یک کتاب خوب پیشنهاد کنی؟

مثال:

Can you suggest a good book?

معنی فارسی کلمه presuggest

: معنی presuggest به فارسی

پیشنهاد کردن؛ اشاره کردن به چیزی برای انجام دادن.