معنی فارسی presufficiently
B1به اندازه کافی؛ یعنی به قدری که نیاز است.
Adequately; to a degree that is enough.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به اندازه کافی برای امتحان آماده شد.
مثال:
She prepared sufficiently for the exam.
معنی(example):
او به اندازه کافی برای این کار ماهر است.
مثال:
He is sufficiently skilled for the job.
معنی فارسی کلمه presufficiently
:
به اندازه کافی؛ یعنی به قدری که نیاز است.