معنی فارسی presuitable
B1پیش مناسب، به معنای اینکه چیزی تقریباً یا به طور موقت مناسب است، اما ممکن است نیاز به اصلاحاتی داشته باشد.
Almost suitable or appropriate; requiring minor adjustments to be fully acceptable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کاندیدای شغلی به خاطر تجربهشان برای این موقعیت مناسب است.
مثال:
The job candidate is presuitable for the position based on their experience.
معنی(example):
او گزینههایش را بررسی کرد و متوجه شد که همه آنها مناسب هستند.
مثال:
She considered her options and found them all presuitable.
معنی فارسی کلمه presuitable
:
پیش مناسب، به معنای اینکه چیزی تقریباً یا به طور موقت مناسب است، اما ممکن است نیاز به اصلاحاتی داشته باشد.