معنی فارسی presurprise
B1غافلگیری، حالتی که در آن شخص از وقوع یک رویداد خاص آگاه نیست و ناگهان با آن مواجه میشود.
The act of surprising someone by revealing something unexpected.
- OTHER
example
معنی(example):
نمیخواستم او را با هدیه غافلگیر کنم، بنابراین آن را بهعنوان یک راز نگه داشتم.
مثال:
I didn’t want to presurprise her with the gift, so I kept it a secret.
معنی(example):
غافلگیری این رویداد، آن را برای شرکتکنندگان به یادماندنیتر کرد.
مثال:
The presurprise of the event made it even more memorable for the attendees.
معنی فارسی کلمه presurprise
:
غافلگیری، حالتی که در آن شخص از وقوع یک رویداد خاص آگاه نیست و ناگهان با آن مواجه میشود.