معنی فارسی presustain

B1

حفظ و نگهداری از چیزی به گونه‌ای که در بلندمدت مؤثر باشد.

To maintain or keep something ongoing effectively over time.

example
معنی(example):

ما باید تلاش‌های خود را برای موفقیت بلندمدت حفظ کنیم.

مثال:

We need to presustain our efforts for long-term success.

معنی(example):

برای استمرار یک پروژه، برنامه‌ریزی دقیق ضروری است.

مثال:

To presustain a project, careful planning is essential.

معنی فارسی کلمه presustain

: معنی presustain به فارسی

حفظ و نگهداری از چیزی به گونه‌ای که در بلندمدت مؤثر باشد.