معنی فارسی preunites

B1

متحد کردن اعضا، گروه‌ها یا افراد از پیش قبل از یک رویداد.

To unite or bring together in advance.

example
معنی(example):

سازمان اعضای خود را قبل از رویدادهای بزرگ از پیش متحد می‌کند.

مثال:

The organization preunites its members before major events.

معنی(example):

این باشگاه داوطلبان را برای تجربه‌ای راحت‌تر پیش از اتحاد می‌کند.

مثال:

The club preunites volunteers for a smoother experience.

معنی فارسی کلمه preunites

: معنی preunites به فارسی

متحد کردن اعضا، گروه‌ها یا افراد از پیش قبل از یک رویداد.