معنی فارسی prevailingly

B1

غالباً، به گونه‌ای که بیشتر افراد یا موقعیت‌ها را تحت تأثیر قرار دهد.

In a manner that is dominant or widespread.

example
معنی(example):

خورشید در تابستان به طور غالب می‌تابد.

مثال:

The sun shines prevailingly in the summer.

معنی(example):

به طور غالب، مردم تمایل دارند در زمستان در خانه بمانند.

مثال:

Prevailingly, people prefer to stay at home during the winter.

معنی فارسی کلمه prevailingly

: معنی prevailingly به فارسی

غالباً، به گونه‌ای که بیشتر افراد یا موقعیت‌ها را تحت تأثیر قرار دهد.