معنی فارسی prevailment
B1غلبه، به دست آوردن و تسلط بر شرایط یا وضعیت خاص.
The act of prevailing or gaining control.
- NOUN
example
معنی(example):
غلبه بر عدالت برای جامعه بسیار مهم است.
مثال:
The prevailment of justice is crucial for society.
معنی(example):
او برای غلبه بر حقیقت در همه امور استدلال کرد.
مثال:
He argued for the prevailment of truth in all matters.
معنی فارسی کلمه prevailment
:
غلبه، به دست آوردن و تسلط بر شرایط یا وضعیت خاص.