معنی فارسی prevalencies

B1

فراوانی‌ها، مجموعه‌ای از شرایط یا ویژگی‌های شیوع یافته.

Various states or instances of being prevalent.

example
معنی(example):

در سرتاسر جهان، روش‌های آموزشی مختلفی با فراوانی‌های متفاوت وجود دارد.

مثال:

There are various prevalencies of educational methods around the world.

معنی(example):

این مطالعه فراوانی‌های مختلف مشکلات بهداشتی را مورد توجه قرار داد.

مثال:

The study highlighted the prevalencies of different health issues.

معنی فارسی کلمه prevalencies

: معنی prevalencies به فارسی

فراوانی‌ها، مجموعه‌ای از شرایط یا ویژگی‌های شیوع یافته.