معنی فارسی prevalentness
B1حالتی که چیزی به طور غالب یا رایج وجود دارد و مورد توجه قرار میگیرد.
The state of being prevalent; commonness.
- NOUN
example
معنی(example):
غالب بودن این مسئله نگرانکننده است.
مثال:
The prevalentness of the issue is alarming.
معنی(example):
ما باید غالب بودن این روندها را در جامعه بررسی کنیم.
مثال:
We need to study the prevalentness of these trends in society.
معنی فارسی کلمه prevalentness
:
حالتی که چیزی به طور غالب یا رایج وجود دارد و مورد توجه قرار میگیرد.