معنی فارسی prevalescent

B1

وضعیتی که در آن چیزهایی به طور غالب در حال ظهور هستند.

Existing or occurring frequently; current.

example
معنی(example):

علائم غالب نیاز به توجه فوری دارند.

مثال:

The prevalescent symptoms require immediate attention.

معنی(example):

در مرحله غالب، تغییرات زیادی رخ می‌دهد.

مثال:

In the prevalescent phase, many changes occur.

معنی فارسی کلمه prevalescent

: معنی prevalescent به فارسی

وضعیتی که در آن چیزهایی به طور غالب در حال ظهور هستند.