معنی فارسی prevenience

B2

وجود پیشگیری اشاره به تأثیرات پیشگیرانه عوامل مختلف دارد.

The quality or state of being preventive.

example
معنی(example):

وجود پیشگیری‌کننده برخی عوامل می‌تواند بر نتایج تاثیر بسزایی داشته باشد.

مثال:

The prevenience of certain factors can influence outcomes significantly.

معنی(example):

توجه به پیشگیری می‌تواند به شیوه‌های بهداشتی بهتری منجر شود.

مثال:

Attention to prevenience can lead to better health practices.

معنی فارسی کلمه prevenience

: معنی prevenience به فارسی

وجود پیشگیری اشاره به تأثیرات پیشگیرانه عوامل مختلف دارد.