معنی فارسی pridelessly
B1به صورت بدون غرور، انجام دادن کارها بدون هرگونه خودخواهی.
In a manner that lacks pride; selflessly.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بدون غرور زندگی کرد و همیشه به دیگران کمک میکرد بدون اینکه به دنبال تقدیر باشد.
مثال:
She lived pridelessly, always helping others without seeking recognition.
معنی(example):
او به کار بدون غرور پرداخته و فقط بر روی کار تمرکز کرد.
مثال:
He approached the task pridelessly, focusing solely on the work.
معنی فارسی کلمه pridelessly
:
به صورت بدون غرور، انجام دادن کارها بدون هرگونه خودخواهی.