معنی فارسی primordiate
B2اولیه، ابتدایی، به موجودات یا ساختارهایی اشاره دارد که در مراحل آغازین تاریخ ایجاد شدهاند.
Relating to or existing at the earliest stage of development.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دانشمند اشکال اولیه موجودات باستانی را مطالعه کرد.
مثال:
The scientist studied the primordiate forms of ancient organisms.
معنی(example):
ساختارهای اولیه در درک تکامل زندگی بسیار مهم هستند.
مثال:
Primordiate structures are critical in understanding the evolution of life.
معنی فارسی کلمه primordiate
:
اولیه، ابتدایی، به موجودات یا ساختارهایی اشاره دارد که در مراحل آغازین تاریخ ایجاد شدهاند.