معنی فارسی principling

B1

اصول‌گذاری به معنای تعیین و تدوین اصول یا استانداردها است.

The act of establishing or articulating principles.

example
معنی(example):

اصول‌گذاری استانداردهای اخلاقی برای سازمان حیاتی است.

مثال:

Principling ethical standards is crucial for the organization.

معنی(example):

تیم در حال اصول‌گذاری نحوه‌ی تصمیم‌گیری خود است.

مثال:

The team is principling their approach to decision-making.

معنی فارسی کلمه principling

: معنی principling به فارسی

اصول‌گذاری به معنای تعیین و تدوین اصول یا استانداردها است.