معنی فارسی pringle
A2پرینگلز، یک نوع تنقلات سیبزمینی با طعمهای مختلف که در بستههای گرد و صاف عرضه میشود.
A brand of potato crisps that are sold in a cylindrical canister.
- NOUN
example
معنی(example):
من یک کیسه از پرینگلز خریدم تا در مهمانی تقسیم کنم.
مثال:
I bought a bag of Pringles to share at the party.
معنی(example):
پرینگلز یک تنقلات محبوب است که از سیبزمینی تهیه میشود.
مثال:
Pringles are a popular snack food made of potato.
معنی فارسی کلمه pringle
:
پرینگلز، یک نوع تنقلات سیبزمینی با طعمهای مختلف که در بستههای گرد و صاف عرضه میشود.