معنی فارسی prine
B1پرینه کردن، عمل سازماندهی و بهینهسازی یک فضا یا چیز.
To create a more organized or optimized space.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت باغ خود را برای رشد بهتر پرینه کند.
مثال:
She decided to prine her garden for better growth.
معنی(example):
پرینه کردن به معنی ایجاد فضایی منظمتر است.
مثال:
To prine means to create a more organized space.
معنی فارسی کلمه prine
:
پرینه کردن، عمل سازماندهی و بهینهسازی یک فضا یا چیز.