معنی فارسی princoxes

B1

جمع پرینکسر، شخصیت‌هایی که در هنر و فرهنگ توصیف می‌شوند.

Plural of princox, referring to playful characters depicted in art and culture.

example
معنی(example):

پرینکسرها در گالری توجه بسیاری از بازدیدکنندگان را جلب کردند.

مثال:

The princoxes in the gallery attracted many visitors.

معنی(example):

هنرمندان پرینکسرها را در سبک‌های مختلف به تصویر می‌کشند.

مثال:

Artists depict princoxes in various styles.

معنی فارسی کلمه princoxes

: معنی princoxes به فارسی

جمع پرینکسر، شخصیت‌هایی که در هنر و فرهنگ توصیف می‌شوند.