معنی فارسی prisable
B1قابلیت جداسازی یا بستهبندی برای تسهیل در حمل و نقل و نگهداری.
Capable of being separated or packed for convenience.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ماده قابلیت جداسازی دارد و حمل آن را آسان میکند.
مثال:
The material is prisable, making it easy to transport.
معنی(example):
آنها یک راه حل بسته بندی جداسازی پذیر برای محصولاتشان توسعه دادند.
مثال:
They developed a prisable packaging solution for their products.
معنی فارسی کلمه prisable
:
قابلیت جداسازی یا بستهبندی برای تسهیل در حمل و نقل و نگهداری.