معنی فارسی pryproof

B1

طراحی شده برای مقاومت در برابر خراش یا تلاش برای باز کردن.

Designed to resist prying or unauthorized access.

example
معنی(example):

این گاوصندوق به گونه‌ای طراحی شده بود که در برابر هر گونه تلاش برای باز کردن آن مقاوم باشد.

مثال:

The safe was designed to be pryproof against any attempts to open it.

معنی(example):

آنها یک قفل ضد خراش بر روی در نصب کردند تا امنیت را افزایش دهند.

مثال:

They installed a pryproof lock on the door to enhance security.

معنی فارسی کلمه pryproof

: معنی pryproof به فارسی

طراحی شده برای مقاومت در برابر خراش یا تلاش برای باز کردن.