معنی فارسی prys

B2

کنجکاوی و تلاش برای دانستن اطلاعات شخصی یا خصوصی دیگران.

To inquire too closely into someone's private affairs; to snoop.

example
معنی(example):

سگ دوست دارد در هر گوشه‌ای از خانه کنار برود.

مثال:

The dog loves to prys into every corner of the house.

معنی(example):

او نمی‌تواند از کنجکاوی دربیاورد وقتی دیگران به طور مخفیانه صحبت می‌کنند.

مثال:

She cannot help but prys when others are talking secretly.

معنی فارسی کلمه prys

: معنی prys به فارسی

کنجکاوی و تلاش برای دانستن اطلاعات شخصی یا خصوصی دیگران.