معنی فارسی prismatoid
B2پریزماپروید، شکلی هندسی که دارای دو سطح موازی و مقاطع عرضی متغیر است.
A polyhedron with two parallel faces and lateral faces that can be trapezoids or other polygons.
- NOUN
example
معنی(example):
پریزماپروید یک جسم با دو سطح موازی و مقطع عرضی متغیر است.
مثال:
A prismatoid is a solid with two parallel surfaces and a varying cross-section.
معنی(example):
در هندسه، یک پریزماپروید میتواند به شکلهای پایه تبدیل شود.
مثال:
In geometry, a prismatoid can be simplified into basic shapes.
معنی فارسی کلمه prismatoid
:
پریزماپروید، شکلی هندسی که دارای دو سطح موازی و مقاطع عرضی متغیر است.