معنی فارسی probathing
B1بسهگذاری، عملی است که در آن فرد در آب میخوابد یا آرامش مییابد.
Probathing, the act of bathing for relaxation or therapeutic purposes.
- VERB
example
معنی(example):
او در تابستان از بسهگذاری لذت میبرد.
مثال:
She enjoys probathing in the summer.
معنی(example):
بسهگذاری به آرامش و کاهش استرس کمک میکند.
مثال:
Probathing helps with relaxation and stress relief.
معنی فارسی کلمه probathing
:
بسهگذاری، عملی است که در آن فرد در آب میخوابد یا آرامش مییابد.