معنی فارسی probationership

B1

دوره‌ای که در آن فرد به عنوان معلم یا حرفه‌ای جدید تحت نظارت قرار دارد.

The status or condition of being a probationer.

example
معنی(example):

او از شروع دوره معلقیت خود به عنوان معلم هیجان‌زده بود.

مثال:

She was excited to begin her probationership as a teacher.

معنی(example):

دوره معلقیت شش ماه به طول انجامید و شامل ارزیابی‌های منظم بود.

مثال:

The probationership lasted six months and included regular evaluations.

معنی فارسی کلمه probationership

: معنی probationership به فارسی

دوره‌ای که در آن فرد به عنوان معلم یا حرفه‌ای جدید تحت نظارت قرار دارد.