معنی فارسی probationism
B1روش یا رویکردی که در آن فرد تحت نظارت و راهنمایی قرار دارد.
The state or condition of being subject to probation.
- OTHER
example
معنی(example):
معاذرتخواهی به کارمندان جدید کمک میکند تا سیاستهای شرکت را درک کنند.
مثال:
Probationism helps new employees understand company policies.
معنی(example):
مفهوم معاذرتخواهی برای توسعه سازمانی بسیار مهم است.
مثال:
The concept of probationism is crucial for organizational development.
معنی فارسی کلمه probationism
:
روش یا رویکردی که در آن فرد تحت نظارت و راهنمایی قرار دارد.