معنی فارسی profanably
B2به صورت بیاحترام، نوعی صحبت یا رفتار که قابل قبول نیست.
In a way that is disrespectful or irreverent.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به بیاحترامی صحبت کرد که برخی از حضار را ناراحت کرد.
مثال:
He spoke profanably, which offended some of the audience.
معنی(example):
این نمایش به خاطر غیرمناسب بودن برای کودکان به شکل بیاحترامی مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
The show was criticized for being profanably inappropriate for children.
معنی فارسی کلمه profanably
:
به صورت بیاحترام، نوعی صحبت یا رفتار که قابل قبول نیست.