معنی فارسی profluence
B1فصاحت، به معنای توانایی در بیان کردن یا نوشتن به شیوهای شفاف و تاثیرگذار.
The ability to express oneself easily and clearly.
- NOUN
example
معنی(example):
فصاحت او در سخن باعث شد که او یک سخنران عالی باشد.
مثال:
His profluence in speech made him an excellent speaker.
معنی(example):
فصاحت نوشتار او بسیاری از خوانندگان را جذب کرد.
مثال:
The profluence of her writing drew many readers.
معنی فارسی کلمه profluence
:
فصاحت، به معنای توانایی در بیان کردن یا نوشتن به شیوهای شفاف و تاثیرگذار.