معنی فارسی profonde
C1پروفوند، به معنای عمیق و غنی، به ویژه در زمینههای فکری یا احساسی.
Having depth or significance; profoundly deep.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
معنای عمیق شعر او را به شدت تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The profonde meaning of the poem moved her deeply.
معنی(example):
او درک عمیقی از موضوع داشت.
مثال:
He held a profonde understanding of the subject.
معنی فارسی کلمه profonde
:
پروفوند، به معنای عمیق و غنی، به ویژه در زمینههای فکری یا احساسی.