معنی فارسی profulgent

B2

درخشان، تابناک، به چیزی که بسیار روشن و تابنده است اشاره دارد.

Emitting light; full of brightness.

example
معنی(example):

نور درخشان آفتاب صبح آسمان را روشن کرد.

مثال:

The profulgent light of the sunrise brightened the sky.

معنی(example):

لبخند درخشان او اتاق را روشن کرد.

مثال:

Her profulgent smile lit up the room.

معنی فارسی کلمه profulgent

: معنی profulgent به فارسی

درخشان، تابناک، به چیزی که بسیار روشن و تابنده است اشاره دارد.