معنی فارسی progenitorial

B1

والدینی، به ویژگی‌ها یا نقش‌های والدین در تربیت نسل‌های جدید اشاره دارد.

Relating to or characteristic of a progenitor or ancestor.

example
معنی(example):

نقش والدینی شامل راهنمایی نسل بعدی است.

مثال:

A progenitorial role involves guiding the next generation.

معنی(example):

در یک زمینه والدینی، رهبری اغلب به ارث می‌رسد.

مثال:

In a progenitorial context, leadership is often inherited.

معنی فارسی کلمه progenitorial

: معنی progenitorial به فارسی

والدینی، به ویژگی‌ها یا نقش‌های والدین در تربیت نسل‌های جدید اشاره دارد.