معنی فارسی progressiveness
B2پیشرو بودن، ویژگی یا حالت به جلو حرکت کردن و بهبود یافتن در زمینههای اجتماعی و سیاسی.
The quality of being progressive; advocating for change and improvement.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشروی این جنبش بسیاری از جوانان را جذب کرد.
مثال:
The progressiveness of the movement attracted many young people.
معنی(example):
پیشروی ایدههای او دیگران را الهام بخشید.
مثال:
The progressiveness of her ideas inspired others.
معنی فارسی کلمه progressiveness
:
پیشرو بودن، ویژگی یا حالت به جلو حرکت کردن و بهبود یافتن در زمینههای اجتماعی و سیاسی.