معنی فارسی progressivist
B2پیشرو، شخصی که تفکرات و فعالیتهای پیشروانه را دنبال میکند.
A person who advocates for progressive policies and practices.
- NOUN
example
معنی(example):
به عنوان یک پیشرو، او از اصلاحات آموزشی مدرن حمایت میکند.
مثال:
As a progressivist, she supports modern educational reforms.
معنی(example):
رویکرد پیشرو بر گسترش فرصتها تمرکز دارد.
مثال:
The progressivist approach focuses on broadening opportunities.
معنی فارسی کلمه progressivist
:
پیشرو، شخصی که تفکرات و فعالیتهای پیشروانه را دنبال میکند.