معنی فارسی prohibita
B1ممنوع، فعالیت یا چیزی که اجازهی انجام آن داده نمیشود.
Something that is forbidden or not allowed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تابلوی مشخصی نشان میدهد که این منطقه برای پارک کردن ممنوع است.
مثال:
The sign clearly stated that the area is prohibita for parking.
معنی(example):
در بعضی کشورها، برخی فعالیتها ممنوع است.
مثال:
In certain countries, some activities are prohibita.
معنی فارسی کلمه prohibita
:
ممنوع، فعالیت یا چیزی که اجازهی انجام آن داده نمیشود.