معنی فارسی prohibitions
B2ممنوعیت‌ها، قوانینی که انجام عمل خاصی را ممنوع می‌کنند.
Rules or laws that forbid particular actions or behaviors.
- noun
noun
معنی(noun):
An act of prohibiting, forbidding, disallowing, or proscribing something.
معنی(noun):
A law prohibiting the manufacture or sale of alcohol.
معنی(noun):
A period of time when specific socially disapproved consumables are considered controlled substances.
example
معنی(example):
ممنوعیت‌های زیادی علیه سیگار کشیدن در مکان‌های عمومی وجود دارد.
مثال:
There are several prohibitions against smoking in public places.
معنی(example):
مدرسه ممنوعیت‌های سختی در استفاده از تلفن‌های همراه در حین کلاس دارد.
مثال:
The school has strict prohibitions on the use of mobile phones during class.
معنی فارسی کلمه prohibitions
:
ممنوعیت‌ها، قوانینی که انجام عمل خاصی را ممنوع می‌کنند.
