معنی فارسی prohibitiveness

B1

واژه ای که به شدت یا سختی یک قانون یا قیمت اشاره دارد که به طور خاص موجب منع ورود یا دسترسی می‌شود.

The quality of being prohibitive or restrictive.

example
معنی(example):

محدودیت‌های قوانین باعث شد که برای دانش‌آموزان سخت باشد که شرکت کنند.

مثال:

The prohibitiveness of the rules made it hard for students to participate.

معنی(example):

محدودیت قیمت‌ها بسیاری از مشتریان را deter کرد.

مثال:

The prohibitiveness of the pricing deterred many customers.

معنی فارسی کلمه prohibitiveness

: معنی prohibitiveness به فارسی

واژه ای که به شدت یا سختی یک قانون یا قیمت اشاره دارد که به طور خاص موجب منع ورود یا دسترسی می‌شود.