معنی فارسی proinvestment
B1سرمایهگذاریهای انجام شده به صورت حرفهای و تخصصی
Investments made in a professional or strategic context.
- NOUN
example
معنی(example):
او در تکنولوژیهای پایدار یک سرمایهگذاری حرفهای کرد.
مثال:
He made a proinvestment in sustainable technologies.
معنی(example):
سرمایهگذاری حرفهای میتواند به رشد قابل توجهی منجر شود.
مثال:
Proinvestment can lead to significant growth.
معنی فارسی کلمه proinvestment
:
سرمایهگذاریهای انجام شده به صورت حرفهای و تخصصی