معنی فارسی projacient
B1پروجاسیون، مرتبط با نظریه یا عمل پروژه کردن یا پیش بردن چیزی به جلو.
Relating to something that pushes or drives forward.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نیروهای پروجاسیون در فیزیک اشیاء را به جلو هل میدهند.
مثال:
The projacient forces in physics push objects forward.
معنی(example):
در زمینه روانشناسی، یک نگرش پروجاسیون میتواند رفتار را تحت تاثیر قرار دهد.
مثال:
In the context of psychology, a projacient attitude can influence behavior.
معنی فارسی کلمه projacient
:
پروجاسیون، مرتبط با نظریه یا عمل پروژه کردن یا پیش بردن چیزی به جلو.