معنی فارسی projectable

B2

قابل ارائه، می‌توان آن را به شکل دیگری نشان داد یا به فضای جدیدی منتقل کرد.

Capable of being projected or expanded upon.

example
معنی(example):

این داده‌ها قابل پروژه بر روی یک نمودار بزرگتر هستند.

مثال:

The data is projectable onto a larger graph.

معنی(example):

مهارت‌های او به شدت قابل پروژه به صنایع دیگر است.

مثال:

Her skills are highly projectable to other industries.

معنی فارسی کلمه projectable

: معنی projectable به فارسی

قابل ارائه، می‌توان آن را به شکل دیگری نشان داد یا به فضای جدیدی منتقل کرد.