معنی فارسی proirrigation
B1روشهای آبیاری که به شکل حرفهای و علمی انجام میشود
Techniques of irrigation executed in a professional manner.
- NOUN
example
معنی(example):
مزرعه از تکنیکهای آبیاری حرفهای برای بهینهسازی مصرف آب استفاده میکند.
مثال:
The farm uses proirrigation techniques to optimize water usage.
معنی(example):
آبیاری حرفهای به طور قابل توجهی عملکرد محصولات را افزایش میدهد.
مثال:
Proirrigation increases crop yield significantly.
معنی فارسی کلمه proirrigation
:
روشهای آبیاری که به شکل حرفهای و علمی انجام میشود