معنی فارسی prolificness

B1

پرباری، حالتی که در آن فرد یا چیز تولید زیادی می‌کند.

The quality of being prolific; the state of producing in great quantity.

example
معنی(example):

پرباری این گیاه در شرایط مناسب قابل توجه است.

مثال:

The prolificness of the plant is remarkable in the right conditions.

معنی(example):

پرباری او به عنوان یک هنرمند منجر به نمایشگاه‌های زیادی شده است.

مثال:

His prolificness as an artist has led to many exhibitions.

معنی فارسی کلمه prolificness

: معنی prolificness به فارسی

پرباری، حالتی که در آن فرد یا چیز تولید زیادی می‌کند.